Sukhoi Su-47 Berkut

Su-47 Berkut

Sukhoi Su-47 Berkut

سوخوی47 – عقاب طلایی

سوخوی اس یو 47 برکوت، با نام روسی Cy-47 Беркут (برکوت به معنی عقاب طلایی) که در ابتدای طراحی، با نام‏های S-32 و S-37 نیز شناخته می‏‎شد، یک جنگندهء مافوق صوت آزمایشی، طراحی شده توسط شرکت هواپیماسازی سوخوی می‏باشد.



ویژگی ظاهری و چشم‏گیر این هواپیما، بالهای رو به جلوی آن می‏باشند که این جنگنده را بسیار به جنگندهء آزمایشی - مفهومی آمریکایی X-29 Firkin ساخت گرومن، شبیه می‏نماید. تنها نمونهء هواپیمای سوخوی47 تولید شده، به عنوان اثباتگر تکنولوژی‏های پیشرفته انجام وظیفه می‏نماید و ساخت دومین نمونهء آزمایشی این هواپیما نیز کنار گذاشته شده است.
ایکس29 ساخت گرومن، اوّلین هواپیمای آمریکایی با طرح بالهای رو به جلو

تاریخچه
طرح اولیهء سوخوی47، ابتدا به نام S-37 شناخته می‏شد و شرکت سوخوی، مدتی بعد و در سال 2002، هواپیما آزمایشگر تکنولوژی‏های پیشرفته‏اش را به Su-47 نام‏گذاری مجدد نمود؛ ضمن اینکه با نام مستعار Berkut به معنی عقاب طلایی نیز شناخته می‏شود. سوخوی47 در اصل به عنوان بستری جهت انجام آزمایشات مهم روسها در زمینهء مواد کامپوزیت و سیستم‏های پیچیدهء دیجیتال کنترل پرواز (FBW) ساخته شد. سوخوی47 با بهره‏گیری از بالهای رو به جلو، توانمندی انجام مانورهای بسیار عالی را دارد و قادر است در زاویه‏‎های حمله‏ای به اندازهء 45 و بیشتر نیز اقدام به عملیات نماید.

مؤسسهء مطالعات هوایی تساگی (TsAGI) مدتها بود که از مزیت‏های فراوان بالهای رو به جلو اطلاع یافته بود. عمدهء این دانش به واسطهء به غنیمت گرفته شدن یک فروند بمب‏افکن جت یونکرس287 ساخت آلمان نازی بدست آمده بود.

Junkers Ju 287
یونکرس287 از اوّلین هواپیماهای جت و اوّلین هواپیما با بالهای رو به جلو در جهان، ساخت آلمان نازی



بالهای رو به جلو، نسبت به اغلب طرح بالهای سنتی، باعث کسب بیشترین میزان نیروی کشش شده، لحظات خمیدگی بالها را کم کرده و زمان وقوع واماندگی یا استال را به تأخیر می‏اندازند. در زاویه‏های حملهء بالا، نوک بالها در وضعیت غیر واماندگی باقی می‏مانند و بدین جهت هواپیما قادر می‎‏شود کنترل خود را با استفاده از سطوح متحرک حفظ نماید. بدبختانه بالهای رو به جلو، نیروی زیادی جهت از هم گسیختن (واگرایی) بالهایی که از مواد معمولی ساخته شده‏اند تولید می‏کنند. به تازگی که استفاده از مواد کامپوزیت در ساخت بدنهء هواپیما رواج یافته است، امکان طراحی هواپیمایی با بالهای رو به جلو را میسر می‏‎سازد.

همانند همتای غربی خود، یعنی جت ایکس-29 ساخت گرومن، سوخوی47 نیز یک طرح مفهومی اثباتگر تکنولوژی می‏باشد و قرار است به عنوان بستری جهت پایه‏گذاری نسل آیندهء جنگنده‏های روسی به کار گرفته شود. چنین هواپیمایی نه تنها باید همانند اف22 پیشرفته باشد، بلکه باید به عنوان بستری جهت استفاده از تکنولوژی‏های نوین در جنگنده‏ای چون میگ 1.44 باشد. با تمام این اوضاع، کمپانی سوخوی اکنون تلاش دارد تا سوخوی47 را به نیروی هوایی روسیه و سایر مشتریان خارجی به صورت جنگنده‏ای مطابق نیازشان، بفروشد.



طراحی
سوخوی47 از نظر اندازه‎ها، بسیار به طرح جنگنده‏های بزرگ ساخت سوخو نظیر سوخوی35 شباهت دارد. به منظور کاهش هزینه‏های طراحی، قسمت جلویی بدنه، دم و ارابه‏های فرود سوخوی47، از جنگنده‏های خانوادهء سوخوی27 بدست آمده است. با این حال، در طراحی هواپیما، به کاهش اثر ایجاد شده روی صفحهء رادار توجه شده است. برای رسیدن به این هدف، از مواد جذب کنندهء اشعهء رادار، محفظهء درونی نصب جنگ‏افزار و فضایی جداگانه ویژهء نصب یک رادار پیشرفته استفاده شده است.
با وجود آنکه طرح هواپیمای ایکس-29 آمریکایی، یک جنگندهء مفهومی و تحقیقاتی در دههء 1980 به شمار می‏رفت، سوخوی47 با اندازه‏ای برابر دو برابر ایکس-29، در قیاس با رقیب آمریکایی خود، بسیار به یک جنگندهء رزمی و عملیاتی شباهت نزدیک پیدا می‎کند.

به منظور رفع مشکل پیچش حول محور افقی در بالهای رو به جلو (wing-twisting)، در ساخت بالهای سوخوی47، به طور گسترده و با دقت فراوان از مواد کامپوزیت استفاده شده است تا به هنگام انجام مانورهای سنگین یا پرواز در زاویه‎‏های بالا، ساختمان بال به هنگام پیچش، مقاومت کافی از خود نشان دهد و الگوی آیرودینامیکی را خود حفظ نماید. با توجه به مساحت زیاد بالها در سوخوی47، در این هواپیما می‏توان سیستم تا شدن برای بالها تعبیه نمود تا هواپیما درون آشیانه‏های نیروی هوایی روسیه قابل جای‏گیری باشد. همانند نمونهء پیشین یعنی سوخوی37، سوخوی47 به دلیل بهره‏مندی از یک جفت کانارد، در طبقه‏بندی هواپیماهای سه باله (triplane) قرار می‏گیرد. موضوع جالبتر اینکه در قسمت دوّم سوخوی47، دو زائدهء تیرک‏مانند غیرهم‏اندازه تعبیه شده است که در یکی رادار عقب‏نگر و در دیگری چتر ترمز تعبیه می‎شود.

 

مانورپذیری
سوخوی47 به طور گسترده و چشمگیری در انجام مانور در سرعتهای زیرصوت بسیار توانمند است؛ سوخوی47، ضمن حفظ توانایی مانورپذیری خود در سرعتهای زیرصوت، به راحتی و با سرعتی باورنکردنی، قادر است زاویهء حمله و مسیر پروازی خود را تغییر دهد. این هواپیما دارای حداکثر سرعتی برابر 1.6 ماخ در ارتفاع بالا و حد تحمل فشار گرانشی در حدود 9 برابر می‏باشد. میزان تندی گردش هواپیما، بیشینه و کمینهء سرعت جهت رهاسازی جنگ‏افزارها، از ویژگیهای حیاتی و بسیار مهمی جهت کسب برتری در رزم قلمداد می‎شوند.

سوخوی47 ضمن دارا بودن شاخص‏های بسیار قوی مانورپذیری، قادر است به راحتی استواری پروازی خود را حفظ نماید و در زاویهء حملهء بالا، کنترل‏پذیر باشد. میزان تندی گردش به هنگام نبردهای نزدیک هوایی و همچنین نبردهای متوسط و دور، شاخص بسیار مهمی به شمار می‏آید، زیرا امکان دارد حین انجام یک ماموریت رزمی، هواپیما ناچار شود با اهداف متعدد و پراکنده شده در قسمتهای مختلف آسمان درگیر شود. میزان تندی بالای گردش در سوخوی47، به خلبان این امکان را می‏دهد تا هواپیمایش را به سرعت به سمت هدف بعدی بچرخاند تا فرصت شلیک اوّل را حفظ نماید.

مقایسهء هواپیمایی مجهز به بالهای رو به جلو، با هواپیمایی دارای بالهای رو به عقب در همان اندازه، برتری‏های به شرح زیر برای مدل رو به جلو را آشکار می‎سازد:
* نسبت بیشتر عدد برا به پسا
* ظرفیت و توانمندی بالاتر به هنگام انجام مانور در نبردهای داگ فایت (نزدیک)
* برد پروازی بیشتر در سرعتهای زیر صوت
* بهبود شاخص واماندگی (Stall) و ضدچرخش به دور خود (anti-spin)
* بقاپذیری بیشتر در زاویهء حملهء بالا
* امکان پرواز در سرعتهای کمتر از کمینهء موجود برای مدل بال به عقب
* فاصلهء کمتر جهت برخاست و فرود

بدنه
از نمای کنار، بدنهء سوخوی47 تخم‏مرغی شکل است و با استفاده از آلیاژهای آلومینیم و تیتانیوم ساخته شده است؛ ضمن اینکه 13 درصد از وزن بدنه با استفاده از مواد کامپوزیتی شکل گرفته است. پوشش روی دماغه در قسمت جلو، تا حدی مسطح است و دارای یک لبهء افقی می‏باشد تا شاخص ضدچرخشی هواپیما بهبود پیدا کند.

بالها
بالهای وسط بدنه نصب شده و رو به جلو، نمای غیرمتعارف و ناآشنای سوخوی47 را تشکیل می‎دهند. قسمت قابل توجهی از نیروی برا، به واسطهء بالهای رو به جلو و در قسمت میانی بالها فراهم می‎گردد. این نیروی کشش هیچگاه به واسطهء واماندگی نقاط نوک بالها از دست نمی‎‏رود. شهپرها (سطوح کنترلی بالها)، همچنان در زوایه‎های حملهء بالا موثر باقی می‏مانند و کنترل‏‏پذیری هواپیما را به هنگام عبور جریان هوا از قسمتهای متحرک روی بالها حفظ می‏نمایند.

بیش از 90 درصد سازهء پوششی روی بالها را مواد کامپوزیتی تشکیل می‏دهند. بالهای رو به جلو، بیشترین مقدار سطح ظاهری یا Aspect Ratio را فراهم می‏آورند که این امر، باعث افزایش مداومت پروازی هواپیما می‏‎گردد. زائده‏های متحرک کنترلی جلوی بالها (LEX) به نرمی با سطح بالها همسان می‎شوند. این زائده‏ها (LEX) با سطوح فلپها، شهپرها و لبه‏های متحرک انتهای هواپیما هماهنگ ساخته شده‏اند. تمامی سطوح متحرک و کاناردهای مثلثی شکل به زائده‏های توسعه‏یافته (LEX) متصل هستند. قسمت داخلی چنین بالی می‏بایست از مواد بسیار قوی ساخته شود تا در برابر نیروهای پیچشی که سعی در چرخاندن و شکستن بالها را دارند، به ویژه در سرعتهای بالا، مقاومت نماید. ناگزیری نیروهای پیچشی، باعث شده است تا به منظور افزایش استحکام بال، در ساخت آن، به میزان قابل توجهی از مواد کامپوزیتی استفاده گردد. به همین دلیل، حداکثر سرعت قابل دست‏یابی به 1.6 ماخ محدود می‏شود، به همین دلیل مهندسین سعی دارند با انجام تغییراتی، از این سقف سرعت فراتر روند، اما تاکنون سقف سرعت جدید مشخص نشده است.

تغییر بردار رانش
اگرچه استفاده از سیستم تغییر بردار رانش یا خروجی‏های متحرک اگزوز هواپیما، موضوعی جدید و انقلابی محسوب نمی‎‏شود، اما قدرت تغییر بردار رانش به میزان 20 + تا 20 – در زاویهء حملهء 30 درجه بر ثانیه، به هنگام چرخش حول محور عمودی یا عرضی و گردش به اطراف، به میزان بسیار زیادی، چالاکی حاصل از بالهای رو به جلو را افزایش می‏دهد.

کابین
طراحی کابین، به طور عمده حول ایجاد حداکثر آسایش و راحتی خلبان قرار گرفته است، ضمن اینکه چیدمان کابین به نحوی است که خلبان قادر باشد به هنگام انجام مانورهای سنگین و وارد آمدن فشار گرانشی سنگین، بتواند هواپیما را کنترل نماید. سوخوی47 به یک مجموعه صندلی پرتاب شوندهء جدید و «سیستم پشتیبانی زندگی» (life support system) مجهز شده است. شکل هندسی متغیر صندلی پرتاب شوند، این امکان را می‏دهد تا در زاویه‏ای به میزان 60 درجه، میزان فشار گرانشی ناشی از جاذبهء زمین، کاهش یابد و فشار کمتری به خلبان وارد آید.

شکل صندلی خلبان، امکان درگیر شدن در داگ فایت و انجام مانورهای فرار از موشکها را حتا به هنگام وارد آمدن فشارهای گرانشی سنگین به راحتی فراهم می‎سازد.

در سوخوی47، اهرم هدایت اصلی هواپیما در قسمت کنار تعبیه شده و دارای حساسیت بالا می‏باشد؛ ضمن اینکه بر اساس استاندارد متریک تنظیم گشته است. استفاده از صندلی متمایل به عقب، برای اوّلین بار در جنگندهء اف-16 به کار گرفته شد، اما به دلیل دارا بودن فایده‏های اندک، در هیچ هواپیمای آمریکایی دیگری مورد استفاده قرار نگرفت.

سوخوی47: آزمایشگاه پرنده
در اوایل سال 2003، شرکت «سوخوی»، برندهء مناقصهء ساخت جنگندهء شکاری نسل پنجم شد. زمان اولین پرواز سال 2006 می‏باشد. اما هواپیمای «سوخوی47» یا به عبارت دیگر «برکوت»، که الگوی جنگنده‏های شکاری جدید محسوب می‎شد و دارای بالهای با جهت مخالف بود (متمایل به جلو) هواپیمای نسل پنجم نیست.

در دفتر طراحی و تجربی «سوخوی»، مهندسین معتقدند که این هواپیما بیشتر یک آزمایشگاه پرنده است که بر مبنای آن، تکنولوژی‏ها و مواد جدید مورد آزمایش قرار می‏گیرند. ولی نهایتن جنگندهء نسل پنجم چه شکلی خواهد بود؟ ظاهر آن هنوز در حال شکل‎گیری است (طبق اطلاعات موجود در دفتر طراحی - تجربی «سوخوی»، 5 نمونه وجود دارد که در حال گذارندن مراحل آزمایشی خود از لحاظ قابلیت آئرودینامیکی می‎باشند).

مشکل اینجاست که طراحان و نظامیان، هنوز بر سر نوع جنگندهء جدید بحث می کنند که این هواپیما چه مشخصه‎هایی باید داشته باشد؟ آیا باید شبیه هواپیمای نامرئی اما در عین حال دارای قابلیت مانور کم همانند F-117 بوده که قادر باشد به مقصد برسد و پس از شلیک تمام موشکها و بمبهای خود، به پایگاه برگردد؟ آیا باید یک جنگندهء نامرئی همانند F-22 باشد که نه تنها قادر به بمباران دقیق بوده بلکه بتواند در جنگهای نزدیک و رودرو نیز فعالیت کند؟

از سوی دیگر، طراحان می‎گویند که در مرحلهء اول باید مشکلات موجود به ویژه در زمینهء فنی را حل نمود. برای مثال میدان حرارتی هواپیما را باید کاهش داد. باید بر روی دریچه‎های هوایی و موتور سرپوشهای نصب شود که در صورت شناسایی هواپیما از طریق رادارهای دشمن و یا اگر به سمت آن موشکی با کلاهک حساس به حرارت شلیک شود، این سرپوشها بسته شود. یا این مشکل را باید از طریق پراکندن هوا حل نمود.

ویژگی های «سوخوی47 برکوت»

ویژگیهای عمومی
کشور سازنده: روسیه
کمپانی:سوخوی
خدمه: یک نفر
طول: 22.6 متر = 74 فوت و 2 اینچ
گستردگی: 15.16 متر = 49 فوت و 9 اینچ تا 54 فوت و 9 اینچ
ارتفاع: 6.3 متر = 20 فوت و 8 اینچ
سطح بالها: 666 فوت مربع = 61.87 متر مربع
وزن خالی: 36100 پوند = 16375 کیلوگرم
وزن بارگذاری شده: 55115 پوند = 25000 کیلوگرم
حداکثر وزن قابل برخاست: 77162 پوند = 35000 کیلوگرم
پیشرانه
دو دستگاه موتور توربوفن AL-37FU ساخت لیولکا (Lyulka) در نمونهء آزمایشی دارای پس‏سوز مشتق شده از موتور D-30F6 مجهز به سیستم تغییر بردار رانش (در مدل تغییر یافتهء FPU)، مجهز به کنترل دیجیتا
کشش خشک: 83.4 کیلونیوتن = 18700 پاوند فیت برای هر موتور
کشش با پس‏‎سوز: 142.2 کیلونیوتن = 32000 پاوند فیت برای هر موتور

تغییر بردار رانش: 20 + تا 20- در زاویهء 30 درجه در هر ثانیه
قابلیت ها
حداکثر سرعت: 1.6 ماخ = 1600 کیلومتر بر ساعت = 1056 مایل بر ساعت
حداکثر سرعت در سطح دریا = 1.34 ماخ = 1400 کیلومتر بر ساعت = 870 مایل بر ساعت

برد: 3300 کیلومتر
سقف پرواز خدمتی: 18000 متر = 59050 فوت
نرخ اوج‏گیری: 230 متر بر ثانیه = 45300 فوت در دقیقه

میزان بارگذاری بالها: 79.4 پوند بر فوت مربع = 360 کیلوگرم بر متر مربع
جنگ‏افزارها
یک دستگاه مسلسل 30 م م از نوع GSh-30-1 با 150 تیر فشنگ
14 جایگاه سخت: 2 در نوک بالها، 6 تا 8 در زیر بدنه، 4 تا 6 به صورت تطبیق با بدنه در زیر بدنهء اصلی جهت:
هوا به هوا: موشکهای R-77 و R-73
هوا به زمین: X-29T، X-29L، X-59M، X-31P، X-31A، KAB-500 و KAB-1500

http://aerospacetalk.ir/forum/topic10704.html نوشته

» حماسه ای به نام مروارید

قریبا مدت دو ماه از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. دشمن به سرعت در داخل خاک جمهوری اسلامی ایران پیشروی کرده و مواضعی را در استان های غربی کشور و خوزستان متصرف شده و بر حفظ آنها پافشاری می کرد. در طول این دو ماه، نیروی هوایی نقش بسیار موثری در متوقف کردن دشمن در زمین و هوا انجام داده بود.
آن روز صبح، فرمانده پایگاه، مرا به پست فرماندهی پایگاه احضار نمود. او هنوز مدت زیادی نبود که به عنوان فرمانده در این پایگاه مهم هوایی منصوب شده بود که جنگ را با ابعاد وسیع و گسترده آن تجربه می کرد. وقتی وارد شدم، چهره اش قدری درهم بود و من می دانستم که بسیار خسته است. در تمام طول این دو ماه، او درپست فرماندهی، حضور مداوم داشته و از نزدیک، عملیات هوایی را هدایت نموده بود. من ندیده بودم که لباس پروازش را از تن خارج کرده و یا حتی یک شب را در منزلش استراحت کرده باشد. مردی بسیار مقاوم و پرکار بود؛ به طوری که من شخصا در مقابل خستگی ناپذیری اش احساس ضعف می کردم.
با توجه به وضعیت شغلی ام و آشنایی قبلی، نسبت به من اطمینان خاصی داشت و گاهی با در میان گذاشتن مطالب بسیار مهم در مورد نحوه اداره امور پایگاه و مکنونات قلبی خود در مورد خلبانان و ماموریت های جنگی، با من مشورت می نمود.
آن روز درحالی که او از عدم هماهنگی بین پایگاه های هوایی و دریایی در عملیات و ماموریت های چند روز گذشته بسیار ناراحت بود، به من خطاب کرد که به اتفاق یکی دیگر از همکاران، در جلسه عملیاتی مشترک دریایی و هوایی آن روز شرکت نمایم و ضمن مطلع نمودن فرمانده یگان دریایی از نقطه نظرات ایشان، پایه و اساس طرح عملیاتی مشترکی را (بر اساس دستورالعمل های موجود) بنا نهاده و جوانب کار را مورد بررسی قرار دهیم. نکاتی را در مورد روحیات افسران طرح و عملیات دریایی یادآوری و راهنمایی های لازم را در زمینه حفظ نیروهای رزمی و جنگنده ها در تداوم عملیات، ابلاغ کرد.
به اتفاق همکارم، به عملیات نیروی دریایی رهسپار شدیم. در جلسه آن روز، ابتدا فرمانده نیروی رزمی مستقر در منطقه ، حاضر شد و نظرات خویش را بیان نمود و بقیه کار و مباحثات را به ما و افسران طرح و عملیات خود واگذار نمودند. آنها یک بار بدون هماهنگی با یگان هوایی، سکوهای صدور نفت "البکر" و "الامیه" عراق را در بخش شمال غربی خلیج فارس، توسط توپخانه ناو جنگی "رستم" و ناو دیگری (که نامش در خاطرم نیست) مورد بمباران ساحلی قرار داده و به سرعت مراجعت نموده بودند. به نظر همه صاحب نظران، این کار جسورانه، یعنی به توپ بستن دو اسکله بزرگ در میان آب های خلیج فارس با ناوهای جنگی و بدون پشتیبانی هوایی، یک ریسک خطرناک و آن هم فقط برای یک بار قابل انجام بود.

اسکله ها باید نابود شود

نیروی دریایی این بار می خواست اسکله ها را تصرف کند و پرسنل نظامی مستقر بر آنها را که با استفاده از سیستم های رادار و استراق سمع، مزاحمت هایی برای رزمندگان هوایی و دریایی ایجاد نموده بودند، اسیر کند و حضور آنها را خنثی کرده، این پایگاه مهم دشمن را از سر راه عملیات هوایی و دریایی بردارد. بخش وسیعی از عملیات و مسیرهای پروازی پایگاه هوایی ما که قصد نفوذ به داخل خاک عراق را داشتند، در نزدیکی این دو اسکله بزرگ و عظیم انجام می شد و توسط پرسنل و سیستم های مستقر بر روی آنها کشف و گزارش می گردید. هواپیماهای ما پیش از این، چند بار این اسکله ها را مورد حملات و بمباران های هوایی قرار داده و سیستم های صدور نفت و بارگیری نفتکش ها را به طور کامل از کار انداخته بودند.
دراین جلسه، کلیه راه کارهای مربوط به عملیات دریایی علیه سکوهای مزبور بررسی شد. هواپیماهای شکاری ماموریت یافتند تا زیر نظر ایستگاه های رادار، منطقه امنی را بر روی این سکوها ایجاد نمایند و مزاحمت های نیروی هوایی عراق را خنثی کنند، تا یگان های شناور بتوانند با سرعت و اطمینان خاطر لازم، سکوها را تصرف و پرسنل آن را تخلیه کنند. ناوچه های جنگی "اوزا"ی دشمن نیز که با توانایی شلیک موشک های سطح به سطح "استیکس"، خطری بسیار جدی علیه شناورهای خودی بودند، در صورت ایجاد تهدید می بایستی توسط موشک های هوا به سطح هواپیماهای شکاری خودی نابود و یا عملیات آنها در یک خط امن (که همان فاصله موثر برد موشک های سطح به سطح آنها بود) متوقف شود.

طرح عملیات

مراحل مختلف طرح نویسی، در روزهای بعد نیز با شرکت افسران دریایی و هوایی انجام گردید و طرح برای انجام عملیات، آماده و از طریق مبادی ذی ربط ابلاغ گردید. در بین افسران دریایی، ناخدایی بود که به شوخی او را "ابلیس" صدا می زدند. البته این لقب نامانوس که ظاهرا به واسطه هوش سرشار او و نظریات و طرح های جنگی بسیار خشن و ویران کننده ای که ارائه می نمود، از طرف همکارانش در سال های خیلی دور به او داده شده بود. او که هموراه از عینکی با شیشه های قطور استفاده می کرد، نسبت به این عملیات، بسیار خوشبین و بخصوص معتقد بود که فرماندهان نیروهای عراقی موجود در منطقه، بسیار یک سونگر هستند و با وحشتی که از سیستم سلسله مراتب خود دارند، چنان چه در دامی در شمال غربی خلیج فارس گرفتار آیند، تمام بضاعت جنگی خود را که از نظر دریایی بسیار محدود واز نظر هوایی قابل توجه نبود، بکار می گیرند و با توجه به نابرابری نیرو در منطقه، ما قادر خواهیم بود بخش اعظم نیروهای آنها را نابود کنیم.
او پیش بینی می کرد که در آینده اگر ارتش عراق صاحب نیروی دریایی قدرتمندی باشد، به اتفاق هواپیماهای شکاری، عرصه را بر نیروهای نظامی و غیر نظامی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس تنگ خواهند نمود. می توانم ادعا کنم که این بار، طرح عملیات جدید نیز از تفکرات او و فرمانده نیروی رزمی الهام گرفته بود.




شرح عملیات

صبح زود روز موعود، 4 فروند هواپیمای شکاری بمب افکن اف 4 مجهز به موشک های هوا به سطح "ماوریک" به پرواز در آمدند و سپس هواپیماهای شکاری رهگیر، یکی پس از دیگری به پرواز در می آمدند و من نگران بودم که مبادا پرسنل فنی و نگهداری هواپیما نتوانند تعداد هواپیماهای مورد نیاز در این عملیات را فراهم کنند. آماده کردن موشک های راداری و حرارتی و نصب آنها بر روی هواپیما، مستلزم انجام بازدیدها و آزمایشات فنی متعدد و وقت گیر در هر مرحله از کار بر روی آنها بود. از طرفی، پرسنل متخصص موشک، درگیر سوار کردن موشک های هوا به زمین بر روی سایر هواپیماها هم بودند و کارشان فوق العاده زیاد بود. رئیس بخش تعمیرات و نگهداری موشک را نسبت به حساسیت اوضاع عملیاتی توجیه نمودم و خود به پست فرماندهی رفتم تا از آخرین اوضاع منطقه مطلع شده، آخرین دستورهای فرمانده پایگاه را دریافت نمایم.
فرمانده پایگاه با همان روحیه قبلی که گفته شد، اندکی عصبانی پشت میز نشسته بود و به مکالمات رادیویی هواپیماها گوش می داد. به محض دیدن من گفت: "حواست را جمع کن. نیروی دریایی در حال درگیری با ظرفیت بیشتر از مقدار توافق شده است و به نظر می رسد که دشمن از عملیات مطلع شده و فعلا آثار و علائم الکترونیکی ناوچه های "اوزا" در مدخل "خورعبدالله" و اطراف "فاو" ردیابی شده. ممکن است تا غروب درگیری ادامه یابد و نیاز به هواپیماهای مجهز به موشک های هوا به زمین زیاد باشد."
در عین حالی که سعی می کردم دستورات را دریافت کنم، یک گروه تعمیراتی را به کمک متخصصان موشک و گروه مجهز دیگری را به یاری پرسنل نگهداری هواپیما، برای به پرواز در آوردن آنها اعزام کردم و دستورهای لازم را به سرپرستان مربوط ابلاغ کردم.
فرمانده پایگاه دستور داده بود که علاوه بر هواپیماهای "اف-14" که نقش دفاعی منطقه را به عهده داشتند، هواپیماهای "اف-4" مجهز به موشک های هوا به سطح حتما به همراهی یک فروند "اف-4" دیگر که مجهز به موشک های هوا به هوا می باشد، پرواز نمایند تا در صورت درگیری نزدیک هوایی و هجوم شکاری رهگیرهای عراقی، ماموریت اصلی که منهدم نمودن شناورهای دشمن بود حتما انجام شود و کار درگیری و نبرد هوایی، به هواپیماهای دفاع هوایی واگذار گردد. این روش، با توجه به تعداد سورتی انجام شده تا آن وقت که حدود ساعت 9 صبح بود، بسیار سنگین و خارج از توانایی های معمول گردان نگهداری می نمود؛ با این همه چاره ای نبود.



در همین لحظه، خلبانی روی رادیو، هیجان زده و به رمز فریاد زد
- زیره بفرستید ... زیره بفرستید ...
(کلمه زیره به معنی هواپیمای مجهز به موشک هوا به سطح بود)

فرمانده پایگاه بلافاصله دستور اعزام آنها را صادر کرده، به من گفت:
- خودت هم لباس ضد فشار را به تن کن و آماده باش؛ حتما پرواز به تو هم خواهد رسید.
به سرعت خود را به پای هواپیماهای آماده رساندم و از آمادگی آنها اطمینان حاصل کردم. سپس به شعبه تجهیزات پروازی رفتم و چتر، کلاه و لباس ضد فشار را گرفتم و مجددا به پست فرماندهی آمدم. مطلع شدم که ناوچه "پیکان" در وضعیت بدی گرفتار شده و گویا در تیر رس موشک ناوچه های "اوزا" قرار دارد و درخواست کمک کرده است.
تا آن موقع یک ناوچه اوزا، مورد اصابت موشک های ما قرار گرفته و همچنین یک فروند هواپیمای شکاری دشمن، به قعر آب های نیلگون خلیج فارس سقوط کرده بود. دشمن، مبهوت از نتایج درگیری، چند فروند ناوچه جنگی و یک نفربر عظیم الجثه را برای نجات پرسنل ناوچه منهدم شده که بر روی آب شناور بودند، اعزام نموده بود. در آن لحظه، به یاد حرفهای "ابلیس" افتادم. او واقعا بینشی عمیق و درک صحیحی از توسعه درگیری های دریایی داشت.
ساعت حدود 11 صبح بود که نوبت پرواز به من رسید. توجیه مختصری با خلبانان همپروازم داشتیم و به همراهی دو تن از خلبانان شجاع نیروی هوایی، که باید آنها را تحت پوشش قرار می دادم تا به راحتی موشک های هوا به سطح خود را نثار شناورهای دشمن کنند، با عجله هواپیما را روشن کردیم و چک های لازم قبل از پرواز را انجام داده، با فاصله زمانی اندکی، باند پروازی را ترک کردیم و در ارتفاع بسیار پست (حدود 50 پا بالاتر از سطح آب) به سوی منطقه درگیری روان شدیم.
فرمانده دسته پروازی، سرعت را حدود400 نات و ارتفاع را 20 پا بالای سطح آب نگه داشت من فرصت را مغتنم شمرده، سوئیچ های موشک و رادار و مسلسل هواپیما را تنظیم کردم. خلبان کابین عقب، که از خلبانان برجسته و شجاع و با دانش پروازی عالی بود، به من یاد آور شد که دوفروند هواپیما را روی صفحه رادار خود و در فاصله 80 مایلی می بیند. نگاهی به صفحه رادار و نگاهی به عوارض ساحلی که از دور نمایان بود، انداختم، با مقایسه وضعیت ها حدس زدم که هواپیماها خودی می باشند. اندکی از هواپیمای همپروازم فاصله گرفتم تا آزادی مانور و عملیات بیشتری داشته باشم. درهمین لحظات، به نزدیکی سکوهای نفتی مذکور رسیدیم که مانند دو اژدها بر روی آب های خلیج فارس دیده می شدند؛ اما دو اژدهای خاموش!
فرمانده دسته شروع به افزایش ارتفاع کرد و با افسر رابط هوایی که یک خلبان مستقر بر روی ناوچه پیکان بود، تماس حاصل شد. او مختصرا شرح درگیری ها را داد و معلوم شد که تاکنون چند فروند هواپیمای دشمن توسط شکاری های رهگیر خودی سرنگون شده اند و دو ناوچه اوزا و همچنین یک نفربر هزار تنی، بر اثر شلیک موشک های هوا به سطح شکاری های خودی منهدم شده و درحال سوختن هستند. ناوچه پیکان، خود به منظور احتراز از اصابت موشک های استیکس، در پناه اسکله البکر و در موقعیت آماده باش کامل جنگی قرار داشت.
معلوم بود که عملیات بسیار موفقیت آمیز بوده است و دشمن برای حفظ آبروی خود و این که به فرماندهان و سلسله مراتب فرماندهی خود ثابت کند که تا آخرین گلوله جنگیده است، به صورت حماقت آمیزی تمام بضاعت دریایی خود را به میدان روانه نموده است.
صدای ناخدا "همتی"، فرمانده ناوچه همیشه جاوید پیکان، که با غرور و افتخار فراوان و آرامش و وقار خاصی صحبت می کرد، حاکی از اعتماد به نفس و شجاعتی بی نظیر بود. از او خواستم که چنان چه شناوری از دشمن را شناسایی و در رادار خود دارد، اعلام کند. پاسخ منفی بود.
ما با سرعتی حدود 500 نات و در ارتفاع 4000 پایی از فراز سکوها گذشته، به جست وجوی شناورهای احتمالی دشمن پرداختیم. در فاصله شاید حدود 10 مایلی سکوها، یکی شناور درحال سوختن بود و با توجه به دودی که از آن برخاسته بود، معلوم می شد که درحال غرق شدن است و یا ماده سوختنی دیگر در آن وجود ندارد. برابر گزارش فرمانده ناوچه پیکان، باید نفرات شناورهای عراقی که اجبارا ناوهای خود را ترک کرده و بر روی آب فراوان بودند، ازآب گرفته می شدند.
ادامه مسیر ما در ارتفاع پست، به دهانه "خور عبدالله" و نزدیکی بندر "فاو" رسید و از آن جا نیز تا مدخل ورودی "ام القصر" نیز پیش رفتیم. کاملا مشهود بود که دشمن در این منطقه تسلیم شده است؛ نه از هواپیماها (که پایگاه آنها فاصله چندانی تا منطقه نبرد نداشت) و نه از ناوچه های حیرت انگیز اوزا خبری بود. عرصه نبرد کاملا در اختیار دلاورمردان ما بود.
در یک لحظه ناوچه پیکان، به دلیل دریافت علائم الکترونیکی یک ناوچه اوزا در حوالی سکوهای البکر و الامیه، در خواست پشتیبانی هوایی نمود. او از سکو جدا شده و درحال بازگشت به سوی پایگاه دریایی خود بود. دراین شرایط، امکان مراجعت و الحاق مجدد به سکو برایش میسر نبود و اکنون در برابر تهدید آن ناوچه اوزای لعنتی و موشک های سطح به سطح استیکس، بسیار آسیب پذیر شده و در خواست او بسیار جدی بود و اظهار می کرد که در تیررس موشک های ناوچه مذکور قرار گرفته و علائم قفل راداری را بر روی خود دریافت داشته است.
فرصت بسیار کم بود. حداقل، زمانی معادل 5 دقیقه لازم بود تا ما خود را بر فراز سکوها بیابیم. با گردش به چپ و با حداکثر سرعت، به سوی سکوها حرکت کردیم. فرمانده دسته که مجهز به موشک های هوا به سطح "ماوریک" بود، اندکی ارتفاع گرفت تا در بهترین شرایط ممکن برای شلیک آن بدست آورد. علیرغم این که رادار هواپیمای ما برای ماموریت هوا به هوا تنظیم شده بود، به همکارم گفتم که آن را در وضعیت هوا به زمین قرار دهد تا شاید ما بتوانیم شناور دشمن را زودتر شناسایی کنیم.



ناوچه پیکان به همراه پرسنل شجاعش جاودانه شد

وضعیت خیلی بغرنج شده بود و فرمانده پیکان مرتبا درخواست کمک می کرد. ما هم با حداکثر سرعت به سمت او روان بودیم؛ اما هنوز نتوانسته بودیم ناوچه دشمن را کشف کنیم. در همین حین، افسر رابط هوایی مستقر در ناوچه، خبر انهدام یک موشک استیکس توسط توپخانه ضد هوایی ناوچه پیکان را اعلام نمود. واقعا خطری بسیار سهمگین از آنها گذشته بود و ما هنوز در جست وجوی ناوچه دشمن بودیم. اکنون دیگر برفراز سکوها رسیده بودیم و ارتفاع بسیار مناسبی برای انجام حمله هوایی به ناوچه دشمن داشتیم؛ اما دیگر دیر شده بود.
ناوچه را در فاصله کمی، در بخش غربی سکوی البکر شناسایی کردیم. گویا آخرین تیر ترکش او، با شلیک آخرین فروند موشک سطح به سطح، کار ناوچه پیکان را ساخته بود. ناگهان قلبم فشرده شد. بر روی ناوچه پیکان دو نفر از دوستانم نیز حضور داشتند. یکی خلبان رابط هوایی بود و دیگری افسر دریایی جوان و خوش سیمایی به نام "سعید" که همواره در مراحل طرح نویسی این عملیات، فعالانه حضور داشت و به حرفه خود به گونه غریبی عشق می ورزید. از این که دیگر آنها را نمی دیدم، غرق در اندوه شدم. تعداد قابل توجهی از اسرای عراقی نیز که از روی سکوها یا از روی آب نجات داده شده بودند، در جمع پرسنل ناوچه پیکان حضور داشتند.
صدای پر صلابت ناخدا "همتی" دیگر شنیده نمی شد. هواپیمای همپروازم، به سوی ناوچه دشمن یورش برد. ما هم به همراه او، در یک فاصله مطمئن، برای حفاظت از او پرواز می کردیم. به افسر کابین عقب گفتم که رادار را در وضعیت هوا به هوا قرار دهد و با چشم نیز شروع به جست وجو در آسمان کردیم تا شاید خبری از دشمن باشد؛ که نبود. لحظاتی بعد، موشک ماوریک، از زیر هواپیمای فرمانده، صفیر کشان جدا شد و به سمت هدف به پرواز درآمد. چیزی نگذشت که ناوچه دشمن که با حداکثر سرعت خود به سمت سکوها در حرکت بود منهدم گردید و اندکی بعد، اثری از او بر روی آب دیده نشد.



سوخت به حداقل خود رسیده بود

پس از چند گردش و حصول اطمینان از انهدام هدف، آهنگ بازگشت نمودیم. سوخت هواپیما به میزان غیر قابل باوری مصرف شده بود. در راه بازگشت، ایستگاه رادار، سراغ هواپیمایی از دسته پروازی دیگری که قبل از ما به ماموریت اعزام شده بود را گرفت. من دریافتم آنها که هنوز بازنگشته اند، احتمالا از دست ما رفته اند. شاید هم به همراه تعداد قابل توجهی از نظامیان عراقی، بر روی آب شناور باشند؟ شرح مختصری از وضعیت منطقه نبرد را برای افسر کنترلر شکاری مستقر در ایستگاه رادار توضیح دادم و درخواست تیم های جست وجو و نجات برای پرسنل ناوچه پیکان کردم.
در همین افکار، به نشان دهنده سوخت نظری انداختم و به علت نقصان آن، وضعیت اضطراری اعلام نمودم. بعد از فرود و پارک هواپیما و نیز انجام اقدامات معموله پس از هر پرواز، خود را به پست فرماندهی رساندم. ضایعات دشمن، آن طور که گزارش شده بود، شامل هفت فروند هواپیمای شکاری وشش تا هفت فروند شناور (از جمله ناوچه های جنگی تندرو اوزا و نفربر هزار تنی و ناوچه های کوچک تر به نام "پی-6") بود.



جاودانه ها

آری حماسه ای دیگربه وقوع پیوسته بود؛ حماسه مروارید! حماسه پرسنل همیشه جاوید پیکان. حماسه سه خلبان شهید این عملیات (سرلشکر خلبان شهید "حسین خلعتبری"، سرلشکر خلبان شهید "عباس دوران"، سرلشکر خلبان شهید "سید علیرضا یاسینی").
حماسه هفتم آذر یکهزار و سیصد وپنجاه و نه را، به همراه تعداد دیگری از خلبانان شجاع نیروی هوایی و پرسنل غیور نیروی دریایی آفریندند.
در قسمتی از این عملیات، چند فروند از ناوچه های اوزای عراقی از ترس شکار شدن توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی، در کنار کشتی های تجاری پنهان شده بودند که خلبانان ما متوجه آنها می شوند. با هماهنگی انجام شده توسط خلبانان، قرار شد یک سری از طرف خاک کویت و یک سری هم از دهانه فاو و خور، جلوی ناوچه های اوزا را بگیرند. درحالی که خلبانان مشغول بررسی موضوع بودند، خلبان کابین عقب یکی از فانتوم ها، خلبان را متوجه یک ناوچه اوزای عراق می کند که به آرامی از بغل یک کشتی تجاری جدا شده و به سمت دهانه خور حرکت می کرد. خلبان به طرفش شیرجه می رود که ناوچه اوزا متوجه حضور او شده و بلافاصله خود را به کشتی بازرگانی می رساند. در همین لحظه یکی دیگر از خلبانان فریاد می زند که ناوچه را در رادار دارم و آماده شلیک موشک به آن هستم که فرمانده دسته پروازی می گوید:
- دقت کن طوری بزنی که آسیبی به کشتی تجاری وارد نشود. زیرا ممکن است بهانه دست سایر کشورها بیفتد و بگویند که ایران کشتی های تجاری را در خلیج فارس هدف قرار می دهد.



خلبان اطمینان می دهد که ناوچه را طوری بزند که هیچ آسیبی به کشتی تجاری نرسد و سپس با یک فروند موشک ماوریک، چنان دماغه ناوچه را می زند که چندین متر آن را از کشتی تجاری جدا می کند و آن را به قعر آب های خلیج فارس می فرستد. این خلبان کسی نیست جز سرلشکر خلبان شهید "حسین خلعتبری مکرم" که بعد از این عملیات، لقب "قهرمان جنگ های دریایی" را به خود اختصاص داد.
پس از انهدام ناوچه اوزای عراقی، هواپیماها مسیر را عوض کرده و برای زدن قطار باری که در ایستگاه راه آهن بندر "ام القصر" قرار داشت، به حرکت ادامه می دهند. دو فروند فانتوم، بی درنگ ارتفاع گرفته و به سمت قطار شیرجه رفتند و پس از چند لحظه آن را به تلی از آتش تبدیل کردند.
در این عملیات تعداد سورتی های پروازی خلبانان شجاع نیروی هوایی بسیار بالا بود به طوری که به عنوان مثال، سرلشکر شهید سید علیرضا یاسینی به تنهایی در این روز 8 سورتی پرواز داشتند.

برگ زرینی دیگر

عظمت و برجستگی های کار نیروی هوایی در این عملیات افتخار آفرین، زمانی برایم عینیت یافت که "سعید"، همان افسر دریایی جوان و فعال، پس از 72 ساعت ماندن بر روی آب نجات داده شد؛ در حالی که شانس نجات خود را دلاورانه و سخاوتمندانه، چندین بار و هر بار به یک نظامی هموطن خود و یا عراقی شناور برروی آب سپرده بود. او وقایع را بسیار دقیق در نظر داشت که در مراسم توجیهات پس از این عملیات شرکت کرد و آنها را بیان داشت.
بازجویی های انجام شده از اسرای عراقی نیز نمایانگر برگ زرین دیگری بر افتخارات نیروی هوایی در دفاع مقدس و در آن عملیات بود.
دوست و دشمن، این عملیات را بی نظیر توصیف کردند. هم اسرای عراقی، و هم پرسنل نظامی خودی و حتی رسانه های گروهی بیگانه!

در پایان درود می فرستیم به روح بزرگ مردانی که در این عملیات جان خود را مخلصانه و صادقانه در طبق اخصاص قرار دادند و با خون خود نامه شجاعتی دیگر را امضا کردند.

جنگنده شکاری F-20

هواپیمای جنگنده اف20 ملقب به تایگر شارک به معنای کوسه ببر ساخت شرکت نورثروپ گرومن در سال 1982 وارد عرصه خدمت گشته و اولین پرواز خود را نیز همین سال در 30 آگوست به ثبت رسانید. این جنگنده را می توان نوع ارتقا یافته و بهبودیافته هواپیمای جنگنده اف-5 تایگر برشمرد.

تایگر شارک در مانور هوایی

 این جنگنده تاکتیکی برخلاف جنگنده اف-5 با دو موتور، از یک موتور نیرومند اف 404 ساخت شرکت جنرال الکتریک با قدرت کشش یا کشش خشک استاتیکی معادل 18000 پوند بهره می برد. لازم به ذکر است این موتور یک از کارآمدترین وقابل اطمینان ترین موتورها در جهان بوده که در هواپیمای ناونشین اف-18 ای نیز مورد استفاده قرار می گرفت. جنگنده اف-20 را می توان یکی از سازگارترین هواپیماها از نظر جوی به حساب آورد. همچنین این جنگنده از ترکیب ویژگیهای جالبی برخوردار است که  از آنها می توان به توانایی حمل بیش از 8300 پوند تسلیحات خارجی و 5 پایلون سوخت اشاره کرد. به علاوه این هواپیما قادر به حمل 6 موشک سایدوایندر در ماموریت های هوابه هواست. برای نبردهای هوابه زمین نیز 6800 پوند تسلیحات قابل حمل وجود دارد. دو توپ 20 میلی متری داخلی نیز جزو تجهیزاتی بوده که در اف-20 تعبیه شده بودند. همچنین از تجهیزات اویونک این جنگنده می توان به رادار چند حالته جنرال الکتریک، لیزر خودکار هانی ول، سیستم هد آپ دیسپلی  یا دستگاه مربوط به هدفگیری و اطلاعات مربوط به آن که در شیشه کابین جلو خلبان تعبیه شده جنرال الکتریک، سیستم ها و نمایشگر های دیجیتالی و دستگاه های کنترلی بندیکس و سیستم ماموریت کامپیوتری تلدیان اشاره نمود.

کاکپیت تایگر شارک

هریک از موارد فوق نیز کارایی جالبی به این جنگنده داده است، برای مثال سیستم رادار چند حالته خلبان را قادر به شناسایی و یافتن و مسیریابی هدف در رسایی وبردی معادل 48 ناتیکال مایل می سازد همچنین سیستم ماموریت کامپیوتری هواپیما را در هماهنگ سازی و سازماندهی مهمات و تسلیحات جنگی یاری می نماید. لازم به ذکر است سیستم اچ یو دی هد آپ دیسپلی این جنگنده نیز قابلیت های جالبی را در زمینه مکان یابی و وضعیت استقرار سلاح ها در شرایط بحرانی را برای خلبان ودر سطح و رسایی چشم وی فراهم آورده است.

جنگنده های تایگر شارک برای گرفتن ارتفاع

این امکانات خلبان را قادر به شناسایی صحیح هدف بدون نظر انداختن به پایین و نشان دهنده ها می سازد، چرا که تمام اطلاعات اعم از ارتفاع و سرعت در این صفحه نقش می بندند. نورثروپ در این طرح یک کاناپی وسیع و در عین حال جدید را طراحی نمود که میدان دید را نسبت به جنگنده های پیشین این شرکت نزدیک به 50 درصد افزایش داده بود. توسعه در زمینه جا و وضعیت سر نیز هرچه بیشتر و بیشتر به وضعیت دید خلبان می افزود چرا که این مسایل در شرایط بحرانی بسیار موثر و تعیین کننده هستند. از ویژگی های مثبت آیرودینامیکی این جنگنده می توان به بزرگتر نمودن زائده روی بال ها اشاره کرد که 30 درصد برا را برای مانورهای گوناگون افزایش می داد.

هواپیمای تایگرشارک در روی باند در حال تیک اف

شکل دماغه نیز جنگنده را برای انجام مانورها در ارتفاعات بالاتر از طرف لبه حمله خود توانا می ساخت. بدنه هواپیما نیز قادر به مقاومتی به نسبت 9 جی یا شتاب گرانشی زمین بود. جنگنده اف20 برای نگهداری نیز ساده و قابل اطمینان بوده و در مقایسه با جنگنده های همزمان از درجه بهتری برخوردار بود. اف-20 حدود 53 درصد از سوخت بهینه تری برخوردار بوده و کم مصرف تر به حساب می آمد و 63 درصد از نظر عملیات نگهداری مقرون به صرفه تر بوده و به این شیوه از چهار نظر قابل اطمینان به نظر می رسید. حداکثر سرعت این هواپیما 2 ماخ و از سقف پروازی نزدیک به 20 کیلومتر برخوردار است که مشخصاتی بسیار مطلوب برای یک شکاری محسوب می شوند.