گلایه تند مجید مظفری از مانکن‌ها در سینما

او همچنین در این رابطه تأکید بر این دارد: «وقتی بازیگر نتواند مخاطب را به فضای فیلم وارد و او را وادار به تفکر کند، طبیعی است که سینما به قهقرا می‌رود؛ چون نقش‌ها برای تماشاگر قابل باور نیست و تماشاگر دیگر بابت دیدن فیلم نه وقت می‌گذارد و نه هزینه می‌کند، همین مسأله پیش می‌آید که امروز سینما با آن درگیر است.»

شبکه ایران نوشت: مجید مظفری، فعال عرصه تلویزیون و سینما در گفت‌و‌گویی در ارتباط با سینمای فعلی و همچنین فعالیت برخی سازندگان و بازیگران این عرصه عنوان کرده است: «یکی از عوامل آسیب‌رسان به سینما بازی بازیگران ناپخته و ناکارآمد است. چرا که در حال حاضر خیلی کم اتفاق می‌افتد که تماشاگری با یک هنرپیشه همذات‌پنداری کند. این برای سینما خطرناک است چون اولین تماس مخاطب با یک اثر سینمایی و تلویزیونی و حتی تئاتر از طریق بازیگر صورت می‌گیرد.»

او همچنین در این رابطه تأکید بر این دارد: «وقتی بازیگر نتواند مخاطب را به فضای فیلم وارد و او را وادار به تفکر کند، طبیعی است که سینما به قهقرا می‌رود؛ چون نقش‌ها برای تماشاگر قابل باور نیست و تماشاگر دیگر بابت دیدن فیلم نه وقت می‌گذارد و نه هزینه می‌کند، همین مسأله پیش می‌آید که امروز سینما با آن درگیر است.»

مظفری همچنبن به چگونگی بازی کردن در فیلم‌های مرتبط با دوران دفاع مقدس اشاره کرده و در این رابطه از عوامل موفقیت خود در این آثار را، حضور خود در دوران جنگ تحمیلی می‌داند و تأکید می‌کند: «وقتی که بچه‌های 16 ساله می‌رفتند روی مین، در مقابل یک عده در تهران داشتند کارهای آنچنانی انجام می‌دادند و بعضی‌ها به فکر جمع کردن پول و دنبال مشغله خود بودند. اما الان خیلی‌ها تازه می‌‌فهمند که یک دقیقه در جبهه بودن چقدر ارزش‌اش بیشتر از این است که یک سال در تهران دوره جنگ پول جمع کنند. چون آن دوره، آن شخصیت‌ها و آن فضا را می‌شناختم و آن تاریخ از مملکت‌مان را در کوران جنگ تجربه کرده بودم، توانستم نقش درستی را ارائه کنم.»

در شرایط فعلی، شأن تلویزیون بالاتر از سینماست

این بازیگر با تأکید بر اینکه در شرایط فعلی، شأن تلویزیون بالاتر از شأن سینماست، می‌گوید: «هر اتفاقی که افتاده از نیمه دوم دهه 70 پیش آمده که سینمای ما به طرف غیرحرفه‌ای‌ها رفت و حتی تهیه‌کننده‌های ما کنار گذاشته شدند و کارگردان‌‌ها و بازیگران خوب ما کم‌کار شدند و از این تاریخ به بعد سینما به سمت و سوی ستاره‌پروری و ستاره‌سازی رفت.»

سینمای کشور در دهه 70 به سمتی برخلاف فرهنگ ما رفت

او همچنین در این رابطه ادامه داد: «متأسفانه سینمای ما در دهه 70 به سمتی رفت که فرهنگ‌ ما و سینمای ما نبود و زاد و ولد فیلم‌های دهه 60 در این ایام دیده نشد. من بعضی وقت‌ها به فیلم‌های «سرب»، «ناخدا خورشید»، «جاده‌های سرد» و فیلم‌های دیگر از این دست که فکر می‌کنم به خودم می‌گویم این فیلم‌ها را چه کسانی ساختند؟ و چطور در این مملکت این فیلم‌ها ساخته شد؟ در حالی که امروز ‌یک‌صدم آنها را هم نمی‌توانند، بسازند.»

از عوامل زمین‌خوردن سینما در نیمه دوم دهه 70، تمرکز فیلم‌ها در تهران بود

او همچنین به جز بحث بازیگری و کار خام و ناپخته جوانان، از جمله عوامل دیگری که باعث تضعیف و گوشه‌گیری و زمین‌خوردن سینما شده را «تغییر مسیر دادن دوربین در سینما» در نیمه دوم دهه 70 می‌داند و می‌گوید: «یکی از مسائلی که باعث شد سینمای ما زمین‌ بخورد این بود که با تغییر مسیر دادن سینما در نیمه دوم دهه 70 دوربین دیگر از تهران بیرون نرفت. در حالی که در دهه 60 و نیمه اول دهه 70 اگر در سال، 10 فیلم ساخته می‌شد هشت فیلم آن در استان‌ها و شهرستان‌ها کار می‌شد که این هشت فیلم با موسیقی، فرهنگ، ‌زبان و لهجه، لباس، لوکیشن و سنت‌های آن منطقه کار می‌شد.»

متأسفانه در نیمه دوم دهه 70 به جای بازیگر، مانکن‌های سینمایی وارد سینما شدند

او همچنین یکی دیگر از موارد تغییر مسیر سینما را این‌گونه عنوان می‌کند: «در نیمه دوم دهه 70 مانکن‌های سینمایی به جای بازیگران وارد سینما شدند و هنر بازیگری کنار رفت و یکسری آدم‌های خوشگل چشم‌آبی و موبور، ارزش سینمای ایران شدند. در حالی که در دهه 60 این ارزش در اصل ضدارزش بود. آن زمان صورت زیبا اصلاً مطرح نبود. اتفاق و درام مطرح بود و بازی یک بازیگر.»

او همچنین تأکید می‌کند: «در این مقطع یک دفعه تمام تهیه‌کنندگان سینمای حرفه‌ای از بین رفتند. بازیگران، کارگردانان، گریمورها، فیلمبرداران و همه و همه خودشان را کنار کشیدند و تهیه‌کننده سرمایه‌گذار شد و کسانی که چند فیلم کوتاه ساخته بودند کارگردان این فیلم‌ها شدند. بازیگران هم که فقط مانکن‌های سالن مد بودند، حتی دیالوگی که در این فیلم‌ها رد و بدل می‌شود اصلاً در ادبیات شفاهی این مملکت وجود ندارد. گویا این ادبیات مربوط به آدم‌هایی است که در جای دیگر جهان زندگی می‌کنند. اینها ضربه‌های جبران‌ناپذیری بودند که به سینمای ما وارد آمد.

برخلاف امروز، وجود فیلمنامه ایده‌آل عامل درخشش سینمای دهه 60 بود

مجید مظفری با این حال، یکی از دلایل درخشش سینمای دهه 60 را وجود فیلمنامه مناسب و توجه به این‌گونه فیلمنامه‌ها می‌داند و عنوان می‌کند: «یکی از دلایل سقوط سینما این بود که در نیمه دوم دهه 70 هی گفتند آزادی، آزادی. اینقدر دنبال آزادی‌های کذایی بودند که سینمای ما و جامعه ما از آن ور پشت بام افتاد و فیلم‌هایمان رفت به طرف ابتذال.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد